مردی پس از اینکه مجبور می شود با اسلحه یک مسافر مرموز را رانندگی کند، خود را در یک بازی موش و گربه می بیند که در آن مشخص می شود همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.
خلاصه :
رنفیلد، سرسپردۀ دراکولا و زندانی چندین دهه در آسایشگاه دیوانه، آرزوی زندگی دور از کنت، خواستههای مختلف او و همه خونریزیهایی را دارد که با آنها همراه است.
خلاصه :
یک اسلحه ساز قدیمی و دخترش باید با عواقب گذشته خود روبرو شوند ، هنگامی که فرزند مردی که سالها پیش به قتل رساند ، می رسد تا انتقام خود را بگیرد.