زوج جوان مجتبی و نسیم به تازگی صاحب فرزندی شده اند. آنها ساکن جنوب تهران هستند، اما نسبتاً خوشحال هستند. مجتبی ظروف پلاستیکی یکبار مصرف می فروشد و نسیم در خانه عروسک می سازد. بعد از مجتبی
خلاصه :
اگر او بتواند چند دقیقه روی بوقلمون بماند، به کتاب رکورد گینس میرسد، اما همه چیز آنطور که انتظار میرود پیش نمیرود.
خلاصه :
بدون خلاصه داستان...
خلاصه :
اگر او بتواند چند دقیقه روی بوقلمون بماند، به کتاب رکورد گینس میرسد، اما همه چیز آنطور که انتظار میرود پیش نمیرود.
خلاصه :
رحیم به دلیل بدهی که قادر به بازپرداخت آن نبود در زندان است. او در مرخصی دو روزه سعی می کند طلبکار خود را متقاعد کند که شکایت خود را از پرداخت بخشی از مبلغ پس بگیرد. اما همه چیز انجام نمی شود