آفتابپرست داستان دو دوست به نامهای جمال و منوچ است که عاشق لاتی هستند و در آرامبخشی به سطح ۱ میرسند، اما به دلیل کمبود عرضه و بدشانسی، توسط پلیس دستگیر میشوند و به زندان میروند. جمال در زندان می گوید ...
خلاصه :
بدون خلاصه داستان...
خلاصه :
چند روزی به پایان زندگی امیر مونده
خلاصه :
دختری به نام مریم توسط پاشا، مرد جوانی که دیوانه وار عاشق اوست، با اسید مورد حمله قرار می گیرد.