آفتابپرست داستان دو دوست به نامهای جمال و منوچ است که عاشق لاتی هستند و در آرامبخشی به سطح ۱ میرسند، اما به دلیل کمبود عرضه و بدشانسی، توسط پلیس دستگیر میشوند و به زندان میروند. جمال در زندان می گوید ...
خلاصه :
برخی از مردم دوزیستان هستند. نیمی روح و نیمی حیوان - به عنوان ارواح متعلق به جهان ابدی هستند، اما به عنوان حیوانات در زمان ساکن هستند. اگر مخفیانه زیر آب نروند، له می شوند.